[ و فرمود : ] فرزند را بر پدر حقى است و پدر را بر فرزند حقى . حق پدر بر فرزند آن بود که فرزند در هر چیز ، جز نافرمانى خداى سبحان ، او را فرمان برد ، و حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکش ادب آموزد و قرآنش تعلیم دهد . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 88 بهمن 27 , ساعت 10:29 صبح

 جریان شناسی سیاسی - متن کامل // محمد رضا تاجیک در گفتوگوی ویژه خ

 متن کامل // محمد رضا تاجیک در گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه 2 سیما:

اصلاحات، جریان بی‌فرجامی بود که متولد نشده مرگش فرارسید

خبرگزاری فارس:مشاور دولت اصلاحات گفت: اصلاحات از جمله جریان‌هایی بود که هنوز متولد نشده مرگ آنها فرا ‌رسیده و نتوانستند ادامه پیدا کنند.

 <**ادامه مطلب...**>به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس«توانا»، محمدرضا تاجیک رئیس سابق مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در دولت خاتمی با حضور در برنامه ویژه گفت‌وگوی خبری شبکه دو سیما به نقد و ارزیابی حوادث پس از انتخابات و اصلاحات پرداخت.

 

 

*اکثر اصلاح طلبان در راهبرد وحدت نداشتند

 این استاد دانشگاه به فقدان راهبرد واحد در میان اصلاح طلبان اشاره کرد و اظهار داشت: اکثر اصلاح طلبان در راهبرد، با هم وحدتی نداشتند، عده ای به دنبال تثبیت قانون بودند و عده‌ای به دنبال تغییر آن، عده ای به دنبال عبور از آقای خاتمی بودند و عده‌ای به دنبال توقف در آقای خاتمی، عده‌ای به دنبال این بودند که یک استراتژی دموکراتیک غربی را در جامعه راه بیندازند و عده‌ای از درون دینشان به مسائل نگاه می‌کردند.

<**ادامه مطلب...**>

وی در این خصوص تاکید کرد: به هر حال یکی در دستگاه ماهور می‌نواخت، یکی در شور یکی در پنجگاه و سه گاه و چهار گاه یکی هم بداهه نوازی می‌کرد، بعضی‌ها هم پاپ می‌نواختند، یعنی در هفت دستگاه بعضی‌ها می‌نواختند که این مشکلات جدی ایجاد کرد.

تاجیک در ادامه اظهار داشت: یک عامل قضیه این بود که بسیاری از اصلاح طلبان یک نگاه برون دینی به دین داشتند، نه درون دینی، بر خلاف حضرت امام(ره)؛ به تعبیر «زبیدا» حضرت امام حرف قشنگی می‌زند، می‌گوید که امام به گونه‌ای می‌نوشت و به گونه‌ای فکر می‌کرد و می‌اندیشید که پنداری غرب وجود ندارد، نه این که امام کتب غربی را مطالعه نمی‌کرد نه اینکه امام با فلسفه غرب آشنا نبود، نه اینکه امام پرهیز می‌کرد از اینکه با معرفت غرب آشنا شود، بلکه امام معتقد بود که مکتبی که نزد اوست از آنچنان غنایی برخودار است که اگر بجوشانیدش برای هر نسلی و هر عصری صحبتی برای گفتن دارد، احتیاجی به کاتالیزور بیرونی ندارد از درون این را بجوشانید با تو سخن خواهد گفت و نیازهایت را بر طرف می‌کند، امام (ره)یک نگاه درون دینی به قضیه داشت ولی بسیاری از اصلاح طلبان متاسفانه نگاه برون دینی به قضیه داشتند و به همین دلیل به تعبیری که «فرانتیس فانون»به کار می‌برد خیلی ها تبدیل به ادامه صدای غربی‌ها شدند و یا به تعبیر «ژولیوس نایرره» روشنفکران جهان سوم هر وقت مشکلی در جامعه‌شان بروز می‌کند تلاش می‌کنند از برای کتاب دیگران مشکل جامعه خود را حل کنند، به کتاب‌های خودشان و به آن چیزی که نزد خودشان هست رجوع نمی‌کنند و این هم یک مسئله‌ای بود که بسیاری از اصلاح طلبان دچارش بودند و مشکل داشتند.

 

*اصلی‌ترین مشکل فضای اصلاح طلبی فقدان گفتمان تعریف شده بود

 

وی در ادامه به اصلی‌ترین مشکل فضای اصلاح طلبی اشاره کرد و افزود: فقدان یک رهیافت و گفتمان منسجم و تعریف شده اصلی‌ترین مشکل فضای اصلاح طلبی است.

تاجیک ادامه داد: گفتمان اصلاح طلبان متاسفانه چهل تکه، پیوندی و غرس شده است و هویت هلو انجیری دارد، یک هویت ترکیبی دارد و یک کشکول است که همه چیز می‌توان در آن پیدا کرد و درون آن از واژگان سنتی تا واژگان دینی، غربی و سوسیالیستی ... را می توان پیدا کرد و برای همین است که در بافت و تافت این گفتمان، هم جامعه مدنی را می‌بینید و هم جامعه النبی، هم تکثر و وحدت، سنت و مدرنیته، انقلاب و اصلاح، هم خودی و هم غیر خودی، دیانت و سیاست، تثبیت قانون و تغییر آن، رادیکالیزم و محافظه کاری و نخبه گرایی و مردم گرایی را در کنار هم می بینیم که فضایی مغشوش وجود دارد.

 

* اصلاح طلبان حتی بر سر واژه اصلاحات وحدتی ایجاد نکردند

 

تاجیک با بیان اینکه حتی بر سر واژه اصلاحات هنوز وحدتی ایجاد نشده است، گفت: وقتی ما بحث می‌کنیم، از مفهوم اصلاحات چه چیزی را مراعات می‌کنیم، مدلول مفهوم اصلاحات چیست؟ مصداقش واقعا چیست؟ آیا ما بر مصداق و مدلول اصلاحات توافق داریم همه بر این امر؛ یا نه خود مفهوم اصلاحات هم دچار تشتت و شقاق و فراق است، دچار یک نوع سرگشتگی مفهومی و گم‌گشتگی مفهومی است و ایجاد وحدت نمی کند.

وی با بیان اینکه فقدان یک فرهنگ سیاسی غنی اصلاحی را هم می توان به عنوان یکی از مشکلات جریان اصلاح طلبی برشمرد، افزود: فقدان تجربه کار تشکیلاتی هم از دیگر مشکلات است چرا که جبهه ای که تشکیل می شود، چهل تکه و اجزای مختلفی دارد و یک حزب شباهت ندارد و نه به یک تشکل منسجم که بتوان درباره آن سخن گفت.

تاجیک به دیگر مشکلات اشاره کرد و گفت: فقدان فرهنگ سیاسی موجب شد که جریان اصلاحات در فضای اصلی خود بیشتر گرایش به نخبگان پیدا کند تا مردم دچار نوعی توهم دهه 60 و 70 مارکسیست‌ها شد که بحث پوپولیزم را مطرح می کردند و این طیف برای رهایی از پوپولیزم به صورت روز افزونی به نخبه گرایی گرایش پیدا کردند و مردم را فراموش کردند و هفت دهک پایین جامعه ما تقریبا فراموش شد و در انتخابات هم همین اتفاق افتاد.

 

*جریان اصلی اصلاح طلبی زبان و بیان ارتباط با توده‌های مردم را نداشت

 

مشاور خاتمی در دولت اصلاحات در ادامه این برنامه اظهار داشت: جریان اصلی اصلاح طلبی زبان و بیان ارتباط با توده‌های مردم را نداشت و زبانی نخبه گرا داشت که تنها آنان با این زبان رابطه برقرار می کردند و برای همین فرض کردند که اگر این سه دهک را داشته باشند پیروز هستند،بنابراین فراموش کردند که هفت دهک پایین به شکل دیگری فکر می کنند،گرایشات و تمایلات آنان چیز دیگری است. مشغله‌ها و دلمشغولی‌هایشان چیزهای دیگری است و این دغدغه‌ها خیلی با اینها همخوانی ندارد، و بیشتر در یک فضای تجریدی شبهه روشنفکری بسیاری از آنها به سر بردند، در یک عالم انتزاعی کمتر به عالم انضمامی پا گذاشتند، تا از نزدیک با اقشار مختلف جامعه آشنا شوند و گرایشات آنها را لمس کنند و بدانند با آنها چگونه رابطه برقرار کنند و اگر پشتیبانی آنها را می‌خواهند باید بدانند که از چه راهی وارد شوند، تقریباً مردم و هفت دهک پایین در حاشیه قرار گرفتند.

وی اظهار اشت: بسیاری از تندروهای اصلاح طلب، هویت نقیضی داشتند و خود را در رد دیگران تعریف می‌کردند و ما دو فرصت چهار ساله داشتیم که با رأی بالای آقای خاتمی وارد میدان شدیم و اصلاح طلبان باید از این فرصت استفاده می کردند.

تاجیک با بیان اینکه اصلاح طلبان باید از خود کارآمدی نشان می‌دادند، نه این که منتظر باشند ببینند چه کسی کجا سخنرانی می‌کند، در کدام روزنامه مقاله می‌نویسد، تاکید کرد: همه دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌ها بر این شد که چطور جواب بدهند و چگونه مقابله کنند و این هویت نقیض مانع از این شد که آنها مسیر را به سوی آینده هموار کنند تا باز مردم به این‌ها اقبال نشان دهند.

وی با طرح سوالاتی مبنی بر اینکه چگونه می‌شود که پس از هشت سال دفعتاً این درصد از مردم ریزش می‌کنند و دیگر به این جریان اقبال نشان نمی‌دهند؟ ادامه داد: باید یک مقدار به خود برگشت؛ چرا که باید ببینیم کجا اشتباه شده است.

این استاد دانشگاه در عین حال افزود: من اصلاح‌طلبان را یک طیف می‌دانم و البته گروه‌های معتدل و گروه‌های دینی در اصلاحات وجود دارند که ملی و بومی فکر می‌کنند و خطاب من هم به آنها نیست.

تاجیک در پاسخ به این سوال مجری که برخی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 را به نوعی کودتای مخملی یا کودتای رنگی تشبیه کردند، بی آنکه ما نگاهی داشته باشیم به ارکان اینگونه حرکات و شاخصه‌های اصلی آنها و اینکه آیا اصولاً در کشور ما با ویژگی‌ها و مشخصاتی که دارد، از ابعاد ملی و دینی و ساختاری و نگاه مردمی و معرفتی که شما هم چندین بار به آنها اشاره کردید، آیا امکان تحقق چنین کودتاهایی که در کشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه سابقه دارد در کشور ما با چنین شاخصه‌هایی وجود دارد؟ و اساساً به لفظ کودتای مخملی یا رنگی با ویژگی‌ها و مشخصات خاص خودش امکان تکرار در کشور ما را دارد یا خیر؟اینگونه پاسخ داد: نباید تردید کرد که قدرت‌های بزرگ و حتی اپوزیسیون خارج کشور در سودای ایجاد چنین انقلابی در کشور هستند.

 

* استفاده از استراتژی انقلاب علیه انقلاب در حوادث پس از انتخابات

 

وی ادامه داد: اپوزیسیون خارج کشور و حتی موسسات استراتژیک غربی از مدت‌ها قبل به این نتیجه رسیدند که برای اسقاط نظام انقلابی و دینی، باید از همان استراتژی‌هایی استفاده کرد که خود انقلاب به ما معرفی می‌کند، یعنی از استراتژی‌های خود انقلاب علیه انقلاب استفاده کنند، مدت‌ها است که این دگردیسی را ایجاد کردند که بتوانند از استراتژی‌های انقلاب علیه انقلاب استفاده کنند.

تاجیک با بیان اینکه انقلاب ما با تکیه بر میکروفیزیک قدرت پیروز شد نه مایکروفیزیک قدرت، تصریح کرد: انقلاب ما با تکیه بر قدرت‌های خرد، رسانه‌های کوچک، شب نامه‌ها و نوارها در مقابل رسانه‌های بزرگ و میکروپالتیک در مقابل ماکروپالتیک پیروز شد و تمام ریزبدنه‌های جامعه تجمیع و تبدیل به ید واحده شدند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه قدرت‌های بزرگ و اپوزیسیون سودای کودتای رنگین را در سر می‌پروراند شکی نیست، اظهار داشت: جامعه ما هرگز چنین استعدادی مانند کشورهای اروپای شرقی و آسیای میانه ندارد.

وی در توضیح این مطلب افزود: در جوامعی که انقلاب‌های رنگی رخ داده، ایدئولوژی زدگی مفرط مشاهده می‌شود.

تاجیک افزود: مارکسیسم «ارتدکسی» و مارکسیسم راست کیش از مدت‌ها پیش مرده بود نه تولید نشاط، نه تولید ایمان، نه عصبیت، نه امید و نه ایثار می کرد، بلکه کاملاً مرده بود و خودش شده بود درد بی درمان به صورتی که هیئت حاکمه جامعه را تبدیل به یک قفس آهنین کرد و حتی مردم برای فرار از این قفس آهنین، به دنبال مفری می‌گشتند.

وی ادامه داد: برای فرار از این ایدئولوژی تمامیت خواهی که هیچ روزنه‌ای برای انسان‌ها باقی نمی‌گذاشت و تمام زوایای زندگی آنها را دربر گرفته بود و به تعبیر «جورج اورول به مثابه یک ناظر بزرگ عمل می‌کرد و مردم را در چنبره‌ خودش حفظ کرده بود»، دین موجب نشاط، سلامت و راستی و درستی و مشی زندگی شد.

 

*همه آمارها از گذشته تاکنون نشان می‌دهد گرایش‌های مردم ایران دینی است

 

تاجیک به آماری که در سال 1353 و در زمان شاه گرفته شده بود و همچنین به آمار سال‌های 79 و 82 اشاره کرد و گفت: حتی زمان شاه که جریان سکولار کردن و غربی کردن جامعه به شدت پیش می‌رفت، آمار سال 53 می‌گوید که بالای 80 درصد مردم ما اعلام کرده‌اند که ما گرایش‌های دینی داریم و آمار سال‌های 79 و 82 هم باز نشان می‌دهد که بالای 80 درصد مردم ما کاملاً معتقد به دین هستند و دین را موجب نشاط، سلامت و راستی و درستی و مشی زندگی می دانند.

تاجیک به آمار دیگری مبنی بر اینکه که در جامعه ما اکثر مردم، دین را برترین نظام معنایی، هنجاری و ارزشی خودشان می دانند و با تمام روح و روانشان به آن اعتقاد دارند، اشاره کرد و اظهار داشت: دین در اعماق روح و روان مردم رسوب کرده و جزئی از هستی آنهاست.

 

* گرایش‌های سکولاریزم عصبیت‌های دینی را تقویت می‌کند

 

وی ادامه داد: آمار جالب دیگری در جامعه ما نشان می دهد که هر موقع عده ای تلاش کردند که سکولاریزم را تقویت کنند، عصبیت‌های دینی تقویت شده و گرایش به آن بیشتر و عمیق‌تر شده است و همین آمار نشان می دهد که هر زمان هجمه‌ای حتی خارجی به جامعه صورت گرفته، عصبیت‌ها و ارزش‌های دینی، بومی و ملی تقویت شده است.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: بنابراین هر نوع حرکتی در جهت نوعی اسقاط نظم و نظام موجود چه به صورت نرم و چه به صورت سخت، جز تقویت عصبیت‌های دینی و ملی چیز دیگری اضافه نمی کند.

تاجیک به تحقیق مؤسسه «رند» آمریکا مبنی بر اینکه ما هر موقع هجمه‌ بیرونی به جامعه ایران کردیم شقاق آنها تبدیل به وفاق شده و چپ و راست آنها قاطی هم شده‌اند، افزود: بنابراین قدرت‌های غربی این مسایل را تجربه کرده و می دانند که در جامعه ما چنین چیزی ممکن نیست و حادث نمی شود.

 

*جدایی میان حاکمیت و حکومت مشکل جوامع دچار انقلاب‌های رنگین بود

 

تاجیک با بیان اینکه مشکل بعدی در جوامع تجربه کرده انقلاب‌های رنگی وجود نوعی شقاق در میان حاکمیت و حکومت بوده، اظهار داشت: به این معنی که خودی علیه خودی درون حاکمیت صف کشیده است و کسانی که نخبگان اصلی جامعه و متولی حکومت هستند در مقابل هم ایستاده‌اند.

این استاد دانشگاه با اذعان به اینکه بسیاری از این اتفاقات در اثر آموزش‌های موسسات غربی که درون این کشورها به نام موسسات صلح، آزادی، دموکراسی و ... ایجاد شده، رخ داده است تصریح کرد: موسسات یاد شده تاثیر فکری، آموزشی و تعلیماتی خود را بر عده ای گذاشته و آنها را به تعبیر خود، تبدیل کرده بودند به پرندگان گردن چرخان که در موقع احساس خطر و مواقع خاص، زبان و بیان آنها 180 درجه می چرخد و لسان غرب در کشورشان می شوند.

 

* اندیشه اصل مترقی ولایت فقیه اجازه جدایی میان حکومت و جامعه را نمی‌دهد

 

وی با تاکید بر اینکه چنین شقاقی هیچگاه میان نخبگان رسمی در کشور ما ایجاد نشده است، افزود: در فضای قانونی و سازوکارهای حکومتی و حاکمیتی ما اندیشه ای شده که جلوی چنین شقاق‌هایی را بگیرد که از جمله آن می توان به اصل مترقی ولایت فقیه اشاره کرد که فصل الخطاب در همه امور است و اجازه نفوذ چنین مسائلی را به درون حاکمیت و حکومت نمی دهد.

تاجیک خاطرنشان کرد: مساله دیگر اندیشه والای حضرت امام(ره) است که مجمع تشخیص مصلحت را در نظر گرفتند که بسیاری از اختلافاتی که در نهادهای مختلف ایجاد می شود به این شورا برده می شود، مورد حل و فصل قرار می گیرد.

 

* فعال بودن سفارت آمریکا یکی از موارد انقلاب‌های رنگین بوده است

 

این استاد دانشگاه تصریح کرد: فعال بودن سفارت آمریکا و دیگر موسسات غربی از موارد دیگری است که در آستانه انقلاب‌های رنگی در این جوامع وجود داشته است که این موسسات به نام نهادهای مختلف مدنی و تحقیقاتی اقدام به تعلیم و آموزش دانشجویان و گروه‌های مختلف جوان می کردند و بسیار هم موثر بودند.

تاجیک بیان داشت: سیطره سنگین روسیه بر این کشورها، دیگر پدیده ای است که در آستانه انقلاب‌های رنگی وجود داشته به طوری که مردم این کشورها دچار یک نوع روان پریشی شده‌اند و به دنبال مفری هستند تا از این فضا آزاد شوند؛ به همین منظور مردم این کشورها به غرب، فرهنگ و حضور آنان خوش آمد می گویند

 

* انقلاب رنگین هیچگاه در کشور ایران رخ نخواهد داد

 

وی تاکید کرد: چنین فضایی اساسا در کشور ما حادث نشده و باید گفت که هیچ شباهتی هم میان جامعه ما و جوامعی که در آن انقلاب رنگی حادث شده وجود ندارد؛ چرا که جامعه ما دارای یک فرهنگ و تمدن 6 هزار ساله است که کمتر جامعه ای از چنین تمدن و فرهنگی غنی برخوردار می باشد.

این استاد دانشگاه در پایان افزود: آمار در کشور ما نشان می دهد که اکثر مردم ما به ملیت و ایرانی بودن خود افتخار می کنند و تجربه تاریخی نشان می دهد که هر زمان مورد هجمه خارجی قرار گرفتیم، این فرهنگ، تمدن و دین ما بوده که روی مهاجم تاثیر گذاشته و او شبیه ما شده است.

انتهای پیام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ